آرشامک مامان و بابا

آرشام در 11 ماهگی

1389/12/11 10:46
نویسنده : سولماز
313 بازدید
اشتراک گذاری
بازم سلام به پسر گلم

عسل مامانی این چند وقته حسابی درگیر برگزاری هفته پژوهش بودم و خیلی سرم شلوغ بود. قشنگ مامان امروز اومدم  از کارهای جدیدت بگم:

پسرم الان چند روزه که راه افتادی و انقدر ذوق زده ای که میخوای بدوی و همین باعث زمین خوردنت میشه!!!

دیگه سوپ و سرلاک نمی خوری کلا غذاهای ما رو بیشتر دوست داری شیطونک من. نوش جونتتتتتتتت

عسل مامان ورد زبونت شدی ماماماماماما بابایی هم همش حسودیش میشه میگه اول باید بابا رو یاد می گرفت هه هه هه

جیگر طلا این یک هفته که من همش نمایشگاه بودم جنابعالی پیش مامان جون بودی خیلی کم دیدمت آخه همش شب میومدم و دیگه وقت خواب شما بود.

راستی واسه دندونت هم مامان جون زحمت کشید و آش دندونی پخت و برات کلی کادو گرفتن مبارکت باشه عزیزم.

امروز  ۱۰ ماه و ۲ هفته از عمر میوه زندگیم میگذره و ۴ تا دندون داره، راه میره، بوس میکنه ، بای بای و ...

اینم چند تا از عکسای عشقولی من

تصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.net

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)