اولین ماه محرم
سلام پسر قشنگم
عزیزم امسال محرم اولین سالی بود که شاهد مراسم عزاداری و سینه زنی بودی و ما بیشتر خونه مامان جون اینا بودیم آخه محلشون خیلی شلوغ میشه. عزیزم از صدای طبلها حیرت زده شده بودی و شب اول که برده بودمت بیرون واسه تماشای سینه زنی کلی گریه کردی و من سریع برگشتم خونه اما شبهای بعد انگار برات عادی شده بود و توی اون سر و صدا تو کالسکه خوابت برد!!!
راستی شب تاسوعا بغل دایی سعید و فرشاد جون کنار سقا خونه ازت عکس گرفتم . خلاصه که همه عاشقانه دوست دارن و به شدت سر همه خانواده رو با شیرین کاریهات گرم کردی!!!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی